دانشجوی دکتری فلسفه علم و فناوری – دانشگاه صنعتی شریف
چکیده
از منظر دکتر گلشنی، علم دینی، مطالعه جهان هستی در چهارچوب متافیزیک دینی است و بر مبنای آن، تمام فرایند پیشبرد علم از آغاز تا کاربرد آن باید ذیل چهارچوبی از پیشفرضهای متافیزیکی که دین به عنوان یک طرح کلان به انسان ارائه کرده است، قرار گیرند. بر اساس ترتیبی که در این مقاله جهت تبیین نظریه دکتر گلشنی اتخاذ شده است، ایشان در ابتدا بر وجود نسبتی وثیق میان پیشفرضهای متافیزیکی و تمام اجزای فرایند تولید علم تأکید کرده و سپس برخی پیشفرضهای کلان منبعث از دین را به مثابه یک چهارچوب متافیزیکیِ بدیل تلقی میکند. از این منظر، علم و دین نوعی رابطه طولی و مکمل با یکدیگر دارند و علم دینی، امری ممکن، ضروری و واجد قلمروی عام است که شامل علوم طبیعی و علوم انسانی است. از حیث روش نیز دکتر گلشنی بر این باور است که قرآن به عنوان یک متن اصیل دینی، بصیرتهایی را در مورد فرایند تولید و بهکارگیری علم ارائه کرده است؛ لیکن پرداختن تفصیلی به جزئیات روشی را از این منظر، موجب محدودشدن علم دانسته و نظریه خود را در ترسیم مرزهای بیرونی و مختصات تعمیم یافتهای از دین خلاصه میکند و به شکل اجمالی، پیشبرد علم را از حیث روش، مستقل از وصف دینی آن میداند.