تاریخ دریافت: 12/2/1393 تاریخ تأیید: 20/06/1393 بررسی نقدهای دکتر خسرو باقری به نظریههای علم دینی میتواند روشنگر نظریه خود او باشد. او یکی از آن نظریهها را نظریه دائرةالمعارفی و مبتنی بر دیدگاه جامعیت دین میداند؛ لذا با استدلال علیه جامعیت دین، نظریه مزبور را رد میکند. دقت در ردیه او نشان میدهد که اولاً نظریههایی که از نظر او بر دیدگاه جامعیت دین مبتنی است چنین ابتنائی ندارند؛ ثانیاً دلیل او بر ردّ جامعیت دین ناکافی است؛ ثالثاً مشکل اصلی او با این نظریهها استنباطیبودن آنهاست و موضوع جامعیت دین امری تبعی است. تمرکز این مقاله بر نقد ردیههای وی بر جامعیت دین است و از خلال این نقد اولاً جایگاه جامعیت دین در نظریههای استنباطی علم دینی روشن میشود و ثانیاً پرسش اصلی در ارزیابی نظریه استنباطی شناسایی میشود. بررسی نقدهای دکتر خسرو باقری به نظریههای علم دینی میتواند روشنگر نظریه خود او باشد. او یکی از آن نظریهها را نظریه دائرةالمعارفی و مبتنی بر دیدگاه جامعیت دین میداند؛ لذا با استدلال علیه جامعیت دین، نظریه مزبور را رد میکند. دقت در ردیه او نشان میدهد که اولاً نظریههایی که از نظر او بر دیدگاه جامعیت دین مبتنی است چنین ابتنائی ندارند؛ ثانیاً دلیل او بر ردّ جامعیت دین ناکافی است؛ ثالثاً مشکل اصلی او با این نظریهها استنباطیبودن آنهاست و موضوع جامعیت دین امری تبعی است. تمرکز این مقاله بر نقد ردیههای وی بر جامعیت دین است و از خلال این نقد نخست جایگاه جامعیت دین در نظریههای استنباطی علم دینی روشن میشود و دوم پرسش اصلی در ارزیابی نظریه استنباطی شناسایی میشود.