عرفان اهلبیتی عرفانی است که در صورت تکوین و تکامل میتواند کاربست فراوانی در حیات طیبه فردی و اجتماعی داشته، بنیاد فرهنگ و تمدن نوین اسلامی شود؛ عرفانی که از گزارههای عرفانی اعم از نظری و عملی شروع و به نظام معرفتی و سلوکی منتهی شده و دانش عرفان را در دو ساحتِ علمی و عملی تولید کند. انگیزه نویسنده در خصوص عرفان اهلبیتی این بود که با وجود عرفان تاریخیِ اسلامی یا عرفان اصطلاحیِ موجود که دارای ارزش معرفتی و سلوکی غنیم و قویمی است و در توسعه، تعمیق و تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بسزا و کارکردهای شایانی داشت و دارد، انگیزهای دانشی، ارزشی و معرفتی ـ سلوکی است تا عرفانی تولید شود که منبع تولید آن کتاب و سنت باشد نه کشف و شهود عرفانی عارفان، تا هم از حیث روشی بر روش وحیانی و هم از حیث دانشی -اعم از دانشِ عرفان نظری و عملی ـ دارای اعتبار معرفتشناختی بالا و هم از حیث ارزشی از حجیت ارزششناختی والایی برخوردار باشد. انگیزه این بود که عرفانی تولید شود تا خلأ شناختی و زیستی را برای همگان ـ مؤمنان اهل معرفت و سلوک ـ پر کند؛ زیرا عرفانِ برساخته از منابع وحیانی و برخاسته از نصوص دینی یا مورد مناقشه این شخصیت و جریان و آن شخصیت و جریان نیست یا مقبول اکثر مؤمنان در مراکز آموزشی و پژوهشی و عموم جامعه اسلامی است و از ظرفیتی برخوردار است که میتواند نیازهای معنوی همه آحاد جامعه را با همه استعدادها و استحقاقهایشان پوشش دهد و نیز معنویتِ اجتماعی را رقم زده، از ادبیات کاملاً دینی و دور از استحسانات و ذوقیات و تفسیر به رأی ها در ابلاغ و القای معارف باطنی و حقایق انفسی و رقایق سلوکی استفاده کند. عرفان اهلبیتی در کتاب و سنت با دو فهم عرفانی در ساحتِ عرفان نظری و فهمِ سلوکی در عرفان عملی قابل استناد، اصطیاد و استنباط خواهد بود؛ زیرا کتاب و سنت از لایههای متکثرِ متناظر با هم برخوردار بوده، ظواهر و بواطن آن دارای انثنای با هم و استحکام ادراکیاند. بنابراین روش اجتهادی تولید عرفان اهلبیتی، روش سهگانه استناد، اصطیاد و استنباط است که مانعةالجمع نبوده، قابلیت ترکیب دارند و روش دانشی تولید عرفان اهلبیتی نیز روش ترکیبی نقلی (آیات، روایات و ادعیه)، عقلی (استدلالی برهانی) و عرفانی (کشفی شهودی) میباشد. در هر دو روش همه الزامات و شرایط اجتهادی وجود داشته، قابلیت استکمال خواهد داشت؛ بنابراین در استکشاف عرفان اهلبیتی از قرآن، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه، توحید صدوق، کتاب التوحید کافی، وافی، عیون اخبار الرضا و مجامع حدیثی و ادعیه حیاتبخش با همه شرایط تحصیلی و حصولی عملیات استناد، اصطیاد و استنباط صورت خواهد گرفت و از این منابع غنیم و قویم مثل مواجهه با اصول کافی و دیگر کتب معتبر حدیثی و کتب متداول ادعیهای برخورد خواهد شد. عرفان اهلبیتی تنها به معنای عرفانِ برگرفته از احادیث و روایات نیست، بلکه عرفانی ثقلینی و کتاب و عترتی است. «عرفان اهلبیتی» یعنی عرفان در مکتب اهل بیت یا رشحاتی از رقایق عرفان اهل بیت و اشراقاتی از حقایق آن ذوات فوق ملکوتی و تجلیاتی از دقایق معرفتی ـ سلوکی آن انسانهایی که «لیس کمثلهم شیء»، مانند فقه اهل بیت . در این عرفان نه نظریه «حسبنا کتاب الله» و نه نظریه «کفانا احادیثنا و اخبارنا» مقصود و مورد نظر است و نه قرائتی از عرفان اهلبیتی که به نفی عرفانِ تاریخی موجود بینجامد و نه عرفان اهلبیتی که اثبات محض عرفان اسلامی موجودِ اصطلاحی با استناد صرف به آیات و ذکر شواهد روایی و نیایشی خواهد بود. بنابراین عرفان اهلبیتی مورد نظر از جهت انگیزشی در مواجهه با عرفان اسلامیِ اصطلاحیِ تاریخیِ موجود سلبی محض یا ایجابی صرف نیست، بلکه عرفان مولودِ از منابع وحیانی در «مقامِ تولید» با بهرهگیری از معارف عرفانی پیرایششده تاریخی در «مقام تبیین» است. اندیشه عرفان اهلبیتی نیز طی فرایندی منطقی در مراحل گوناگون با برایندهای معطوف به هم خواهد بود. در این اندیشه بناست هستیشناسی، انسانشناسی، معرفتشناسی، زبانشناسی و غایتشناسی عرفانی در دو ساحتِ نظری و عملی به صورت منظومهای تولید شود که نمونهای از آن را علامه جوادی آملی در دیدار با اعضای شورای علمی همایش عرفان اهلبیتی فرمود. همان گونه که معظمله از حیث روشی و مهارتی مدل بسیار خوبی را ارائه دادهاند؛ آنجا که در دیدار یادشده به سه نکته مهم اشاره فرمودند: الف) «دو بحث است: یکی اینکه موضوع عرفان چیست؟ هستیشناسی است. یکی اینکه معرفتشناسی آن چیست و از چه راهی بشناسیم؟ علم تجربی است یا علم نظری است یا تصور و تصدیق میخواهد یا منطق میخواهد، چه میخواهد؟ مثلاً فقه، اصول میخواهد، عرفان چه میخواهد؟ آن معرفتشناسی را هم مشخص میکند. پس موضوع عرفان که حق است، یعنی موجود نامتناهی. وقتی موجود نامتناهی شد، کل این صحنه برمیگردد میشود آیت، علامت، نشانه و همه او را نشان میدهند». ب) استاد بعد از بیان و تبیین برخی روایات توحید صدوق فرمود: «فتحصّل أن هیهنا أمرین»: موضوع عرفان «هو أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یوصَفَ» است نه «أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیء» و طریق عرفان هم شهود ذات است. شهود است، نه علم حصولی؛ رؤیت است، برهان و علم حصولی و مانند آن نیست. در قسمتهای دیگری هم مسئله علم حصولی و حضوری را جداگانه مطرح کردند. آن وقت اگر بخواهد عرفان عملی بیان بشود، به صورت عرفان نظری بیان بشود. آن وقت این جمله که انسان بخواهد چیز دیگر را ببیند باید همیشه چشم باشد». ج) «پس شده سه اصل: موضوع عرفان، حق است که "اکبر" اکبر تعیینی است نه تفضیلی. معرفتشناسی آن هم شهود است و تا شاهد در بین است، خبری از شهود نیست، چون او خودش را دارد میبیند. «لَیسَ بَینَهُ وَ بَینَ خَلْقِهِ حِجَابٌ غَیرُ خَلْقِهِ احْتَجَبَ بِغَیرِ حِجَابٍ مَحْجُوبٍ وَ اسْتَتَرَ بِغَیرِ سِتْرٍ مَسْتُور». از سوی دیگر تعابیری سلوکی در خصوص منازل و مقامات و احوال بهوفور در روایات به آن اشاره شده است؛ از جمله در روایتی امام صادق میفرمایند: «إنَّ الْمُؤْمِنِینَ عَلى مَنَازِلَ: مِنْهُمْ عَلى وَاحِدَةٍ، وَ مِنْهُمْ عَلَى اثْنَتَینِ، وَ مِنْهُمْ عَلى ثَلَاثٍ، وَ مِنْهُمْ عَلى أَرْبَع ...» (کلینی، کافی، ج2، ص45» و در فرازی دیگر میفرمایند: «إِنَ الْإِیمَانَ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ السُّلَّمِ یصْعَدُ مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلَا یقُولَنَّ صَاحِبُ الِاثْنَینِ لِصَاحِبِ الْوَاحِدِ لَسْتَ ینْتَهِی عَلَى شَیءٍ حَتَّى إِلَى الْعَاشِر ...» (همان، ص46) و در روایتی دیگر داریم: «الْإِیمَانُ حَالاتٌ وَ دَرَجَاتٌ وَ طَبَقَاتٌ وَ مَنَازِلُ فَمِنْهُ التَّامُّ الْمُنْتَهَى تَمَامُهُ وَ مِنْهُ النَّاقِصُ الْبَینُ نُقْصَانُهُ وَ مِنْهُ الرَّاجِحُ الزَّائِدُ رُجْحَانُه ...» (همان، ص34) و درنهایت این روایت که میفرماید: «الزُّهْدُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ أَعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَع ...» (همان، ص52). در همین راستا و نیل به هدف مذکور، شماره پیش روی فصلنامه کتاب نقد، حاوی متن دیدار با مراجع عظام تقلید، آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، آیتالله العظمی عبدالله جوادی آملی، آیتالله العظمی محمدعلی گرامی و آیتالله استاد سیدان، دیدار و گفتوگو با استادان گرانمایه حسن رمضانی خراسانی، رضا رمضانی گیلانی، سخنرانی استاد حسن رحیمپور ازغدی در نشست علمی همراه با پرسش و پاسخ اعضای محترم هیئت علمی پژوهشگاه با ایشان است؛ در عین حال دربردارنده سه پیشهمایش با عناوین ذیل است: 1. عرفان اهل بیت یا عرفان اهلبیتی؛ 2. عرفان اهلبیتی با موضوع عرفان اسلام یا اسلامی؛ 3. نسبتشناسی اندیشههای عرفانی علامه حسنزاده آملی (رض) با مکتب اهل بیت . مقالاتی با عناوین زیر به نگارش درآمده است: 1. دیدگاه عرفانی آیتالله سیدعلی خامنهای؛ 2. درآمدی بر منطق عرفان اهلبیتی؛ 3. تحلیل منازل الصِدق سلوکی در کلام اهل بیت ؛ 4. ارتباط اهل بیت با زُهاد نخستین؛ 5. فلسفه عرفان نظری اهلبیتی؛ 6. درباره عرفان عملی اهلبیتی. امید است شماره دوم اختصاصیافته به همایش عرفان اهلبیتی (ماهیت، ضرورت) مانند شماره اول (۸۹-۹۰) در تبیین ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهلبیتی مفید و سازنده باشد؛ به فضل الهی.