عضو هیئت علمی و مدیر گروه کلام و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و دبیر علمی نشست
چکیده
«نقش علم کلام و اعتقادات در علم اقتصاد» عنوان نشست تخصصیاست که گروه کلام و دینپژوهی در جهت تحول در علوم انسانی، به برگزاری آن اقدام کرده است. آیتالله هادوی تهرانیـ سخنران نشست ـ که با تألیف کتابهایی از جمله «مبانی کلامی اجتهاد»، «مکتب و نظام اقتصادی اسلام» و «ساختار کلی نظام اقتصادی اسلام در قرآن»، قدمهایی در اینجهت برداشته است، در این نشست به توضیح نظریه اندیشه مدون (نظاممند) پرداخت.
براساس نظریه اندیشه مدون در اسلام، دین در هر حوزه ـ از جمله اقتصاد ـ مفاهیمی جهانشمول عرضه کرده که به دو بخش تقسیم میشود:1. قضایای «هست» که نمود جهانبینی اسلام در یک حوزه خاص است و ناظر به واقعیتهای عینی و تکوینیمیباشد. ما این بخش را فلسفه مینامیم؛ 2. قضایای «باید» که به نوعی در آنها اعتبار وجود دارد. قضایای «باید» خود به دو بخش «مکتب» و «نظام» تقسیم میشود.
بخش اول ـ مکتب ـ از مبانی و اهداف تشکیل میشود. مبانی، پیشفرضهایی است که اسلام در یک زمینه عرضه کرده، اهداف همان هدفهاییاند که اسلام در یک زمینه از جمله در حوزه اقتصاد مطرح کرده است.
بخش دومـنظامـ مجموعهای منطبق بر شرایط به نام سازوکار میباشد. سازوکار در واقع همان نظام «هست» میباشد که در موقعیتی خاص به شکلی خاص تجلی میکند.
چهره قانونى عناصر جهانشمول در قالب حقوق و احکام ثابت ترسیم شده است.
وی ضمن بیان ضرورت نگاه سیستمی و نظاممند، فرمود با این نگاه است که میتوان به: الف) مجموعه هماهنگ؛ ب) الگوی کامل؛ ج) مفاهیم خالص؛ د) کارآمد دست یافت.
علم اقتصاد، دانشی است که به مطالعه رفتارهای اقتصادی انسان میپردازد.
وی گونههای تأثیر مفاهیم کلامی در حوزه اقتصاد را با مثالهایی تشریح کرد:1.اگر رزاقیت الهی را باور داشته باشیم، در مقابل نظریه مالتوس که محدودیت امکانات و منابع را بیان میکند، به گونهای دیگر برنامهریزی خواهیم کرد؛ 2.شاخص اصلی توسعه، توسعه باور دینی است که آثار زیادی را در حوزه اقتصاد ایجاد میکند؛ مثلاً:
الف) اگر توکل را در جامعه داشته باشیم، با کاهش نرخ پسانداز بانکی، افزایش نرخ ریسکپذیری اقتصادی، کاهش نرخ بیمهگری و افزایش نرخ کمکهای بلاعوض مواجه خواهیم شد.
ب) زهد، تلاش اقتصادی حداکثری و برداشت حداقلی،افزایش نرخ فعالیتهای اقتصادی، افزایش کمکهای بلاعوض و کاهش نرخ مصرفگرایی را به دنبال دارد.
ج) ایمان به قیامت، افزایش نرخ پرداخت مالیات، افزایش نرخ عمل به تعهدات اقتصادی، کاهش نرخ مفاسد اقتصادی، افزایش نرخ توجه به منافع عمومی و افزایش نرخ سرمایهگذاری در بخشهای عمومی را باعث میشود.
به هر حال، اعتقادات اسلامی آثار اقتصادیفراونی مانند: «توسعه اقتصاد کلان»، «توسعه امنیت اقتصادی: امنیت مالکیت و امنیت سرمایهگذاری»، «کاهش فقر»، «توسعه عدالت اقتصادی» و «کاهش قدرت خلق پول» را به دنبال دارد.