فقیهان و فیلسوفان شیعه در دو قرن آغازین عصر غیبت، به تکاپو برای بازتولید هویت اعتقادی، علمی و رفتاری تشیع وادار شوند. بحران از آنجا ناشی میشد که مسئله اساسی رهبری فکری و نظم سیاسی، پس از امام شکل نگرفته بود. عالمان، با بهرهگیری از سنّتهای فکری، هنجارهای مرسوم و زمینههای اعتقادی و عملی، به روشنگری در دو عرصه «واقعیتهای موجود» و «آرمانهای مطلوب» اهتمام ورزیدند و دستاورد بزرگی به نام «دانش سیاسی شیعه» را خلق کردند. عالمان شیعه در فرآیند تولید این دانش، در چهار حوزه معرفتی وارد عمل شدند. دو گروه «محدثان» و «متکلمان» در بازسازی و بازتولید زمینههای ذهنی و اعتقادی شیعه اقدام کردند و دو گروه «فیلسوفان» و «فقیهان» با عنایت به شرایط سیاسی و موقعیت بحرانی، راههای کلی و جزئی برای برونرفت از بحران را عرضه کردند. نتیجه هر چهار دسته از عالمان شیعه آن شد که نظم سیاسی موجود را نامشروع اعلام کردند و نظم سیاسی نیابتی از امام زمان(عج) را در قالب «نظم سیاسی فقیهمحور» ارائه کردند. دانشهای چهارگانهای که این نظم سیاسی را در چهارچوب نظام سیاسی امامت ترسیم کردهاند، اصول و مبانی مشترک و برخاسته از دغدغهها و زمینههای فرهنگی و تاریخی واحد دارند و درصدد طراحی نظم سیاسی در سامانه نظام سیاسی اسلام برآمدهاند.