مبادی پژوهی بخش قابل توجهی از مباحث بسیاری از علوم از جمله اصول فقه را تشکیل میدهد. به رغم مساعی شگرف و مداقههای شگفت سلف صالح در زمینه مبادی پژوهی اصول، ایرادهای بسیاری برآرا و انظارآنان در این باب وارد است که موارد ذیل از جمله این ایرادهاست:
اضطراب و تشویش در مفهومشناسی و تعریف مبادی و تعیین مؤلفههای آن؛
تشویش در جایگاهشناسی مبادی و اندراج مبانی در مسائل علم اصول؛
عدم تفطن یا تفوُّه به بسیاری از انواع مبادی؛
مبانی بعیده را در زمره مبادی علم انگاشتن؛
خلط انواع مبادی با یکدیگر، تشتت در طبقهبندی و نحوه تقسیم انواع مبادی؛
ابهام و اهمال در کاربردشناسی مبادی.
نویسنده در این مقاله به مطالعه انتقادی مبادی پژوهی ارباب اصول از زاویه «مفهومشناسی» مبادی (ماهیت و مؤلفههای مبادی علم) و «جایگاهشناسی» مبادی (مسئله جزئیت و عدم جزئیت مبادی در علم) پرداخته است و در ذیل مسئله دوم، دو نظریه معروف و رایج (مبنی بر جزئیت مطلق مبادی و عدم جزئیت) را نقد کرده، در این باره به تفصیل قائل شده است. قول به تفصیل مبتنی بر نظریه جدیدی در طبقهبندی مبادی علم به «ممتزجه» و «غیرممتزجه» است که از سوی مؤلف ارائه شده و در پایان مقاله به تبیین آن پرداخته شده است.