تاریخ علم در کشور ما نشان میدهد که بحث و تحلیل نقادانه در حوزههای علمیه رونق چشمگیری داشته؛ به گونهای که کمتر کتاب و رسالهای پیدا میشود که بر آن شرح و حاشیه نوشته نشده باشد و معمولاً شرح و حاشیه همراه انتقادهای دقیق و عالمانه بوده است. متأسفانه این روش در مراکز دانشگاهی رونق کمتری داشته است و نظام دانشگاهی معمولاً تحمل اینگونه رفتارها را ندارد. در سالهای اخیر، این روش تغییر کرده و به نوشتن کتابهای نقد و بررسی توجه شده است؛ اگرچه هنوز فرهنگ نقدپذیری جای خود را در محافل دانشگاهی باز نکرده است. در بین راهها و روشهای نقد و بررسی، روشی که تاکنون خالی از عریضه بوده روش مغالطهیابی در نقد است که آن هم به دلیل رونق نداشتن فرهنگ نقدپذیری بوده است. این مقاله گامی در این جهت ارزیابی میشود. دکتر سروش، با طرح مباحث دینشناسی در عرصههای سیاسی و اجتماعی، توانسته است در محافل دانشگاهی، بهویژه در بین دانشجویان رشتههای فنی و علوم تجربی، تأثیرگذار باشد؛ از همین رو بررسی نظریات وی و نقد عالمانه آنها یکی از ضروریات انکارناپذیر است. نکته اصلی در این مقاله شناسایی مغالطات منطقی در یکی از آثار دکتر عبدالکریم سروش است. دکتر سروش در مباحث اصلی دینشناسی وارد شده و آثار مختلفی را پدید آورده است. کتابهای قبض و بسط تئوریک شریعت، صراطهای مستقیم و بسط تجربه نبوی از کتابهای مهم او در موضوع دینشناسی به شمار میروند. در حقیقت این کتابها اصول نظری دکتر سروش را نمایان میسازند. در این مقاله تلاش شده است نظریات مطرحشده در کتاب صراطهای مستقیم وی و نظریه پلورالیسم دینی به صورت منطقی و با رویکرد شناسایی مغالطات منطقی بررسی شود.